» خورشيد هميشه اينجاست

  » نميتوان برگشت و اغاز خوبى داشت اما ميتوان شروع كرد و پايان خوبى داشت
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 39
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 149
بازدید کل : 37551
تعداد مطالب : 153
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1

طراح قالب

Template By: NazTarin.Com


درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش اوديد من پگاه هستم و ١٧ سالمه خوشحالم كه تو فظاى مجازى با دوستاى خوبى مثل شما آشنا ميشم با نظراتون خوشحالم كنيد منتظر تظراتون هستم
پيوند هاي روزانه
آرشيو مطالب
لينك دوستان

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

» ميگ...ميگ
» با حس عجيبي با حال غريبي "دلم تنگته"
» اًُپراتور قلبم
» ترانه هاي زخمي
» خانه شعري و هنري (راد)
» بغض آسمان
» ردیاب ماشین
» جلوپنجره اریو
» اریو زوتی z300
» جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خورشيد هميشه اينجاست و آدرس the.duchess.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





» جهنم

 یادمان باشد

هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم مدام بگوییم:
یادش بخیر…دنیای ما هم همینجوری بود

»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در شنبه 4 آذر 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» .....

 

نعره هیچ شیری خانه های چوبی را خراب نمیکند .
 
من از سکوت موریانه میترسم . . .!
 
»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» جسارت

 جسارت میخواهــد!!

 
نزدیک شده به افکار دختری...
 
که روزها...مردانه با زنـــدگی می جنگــد...
 
اما شــب ها...بالشش از هـق هـق های دخترانــه،
 
خیـــس است... !
 
»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» روزهاي باراني

 اولین روز بارانی را به خاطر داری؟  

 
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم   
 
 
وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
 
دومین روز بارانی چطور؟ 
 
پیش بینی اس را کرده بودی و چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم...
 
سعی می کردی من خیس نشوم!
 
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
 
و سومین روز چطور؟
 
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
 
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی   
 
و شانه راست من کاملا خیس شد
 
و چند روز پیش را چطور؟
 
به خاطر داری؟
 
که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم
 
 
برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود 
 
دو قدم از هم دورتر راه برویم...   
 
 
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...
 
»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» ديشب...

 ديشب كه باران ميامد

ميخواستم سراغت را بگيرم

اما خوب ميدانستم اين بار هم كه پيدايت كنم
 
باز زبر چتر ديگراني
 
»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» دردهاي كوك

 از درد هاي كوچك است كه

ادم مينالد

ضربه كه سهمگين باشد
 
لال ميشوي
 
»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» تصميم كبري

 

خواستي  ديگر نباشي
افرين چه با اراده
و لعنت به دبستاني كه تو از درس هايش فقط تصميم كبري را اموختي
 
»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» باكره نبود

 

ابستن خاطراتش كردي و رفتي و
هنگامي كه اشك سقط ميكرد
زير لب ميگفتي
باكره نبود
»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» شازه كوچولو

بخشي از كتاب شازده كوچولو كه فوق العاده قشنگه و پيش نهاد ميكنم از دستش نديد

...«روباه گفت: " اهلی کردن" چیز بسیار فراموش شده ای است،

 
یعنی " علاقه ایجاد کردن...-علاقه ایجاد کردن؟روباه گفت: البته. تو برای من هنوز پسر بچه ای بیش نیستی، مثل صدها هزار پسر بچه ی دیگر، و من نیازی به تو ندارم. تو هم نیازی به من نداری. من نیز برای تو روباهی هستم شبیه صدها هزار روباه دیگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی هر دو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود...شازده کوچولو گفت: کم کم دارم می فهمم...گلی هست... و من گمان می کنم که آن گل مرا اهلی کرده است...

..تو اگر مرا اهلی کنی زندگی من همچون خورشید روشن خواهد شد. من با صدای پایی آشنا خواهم شد که با صدای پاهای دیگر فرق خواهد داشت. صدای پاهای دیگر مرا به سوراخ فرو خواهد برد ولی صدای پای تو همچون نغمه ی موسیقی مرا از لانه بیرون خواهد کشید. بعلاوه، خوب نگاه کن؛ آن گندمزارها را در آن پایین می بینی؟ من نان نمی خورم و گندم در نظرم چیز بی فایده ای است. گندمزارها مرا به یاد هیچ چیز نمی اندازد ولی این جای تاسف است؛ اما تو موهای طلایی داری. و چقدر خوب خواهد شد آن وقت که مرا اهلی کرده باشی؛ چون گندم که به رنگ طلاست مرا به یاد تو خواهد انداخت. آن وقت من صدای وزیدن باد را در گندمزار دوست خواهم داشت. روباه ساکت شد و مدت زیادی به شازده کوچولو نگاه کرد. آخر گفت: بیزحمت...مرا اهلی کن؛ شازده کوچولو در جواب گفت: خیلی دلم می خواهد، ولی زیاد وقت ندارم. من باید دوستانی پیدا کنم و خیلی چیزها هست که باید بشناسم.
 
روباه گفت: هیچ چیز را تا اهلی نکنند نمی توان شناخت. آدمها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. آنها چیزهای ساخته و پرداخته از دکان می خرند، اما چون کاسبی نیست که دوست بفروشد آدمها بی دوست و آشنا مانده اند. تو اگر دوست می خواهی مرا اهلی کن!  

»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |
» "خوب نيستم"

  کم سرمایه‌ای نیست داشتن آدم‌هایی که حالت را بپرسند

از آن بهتر داشتنِ آدم‌هایی است که
بتوانی در جواب احوال‌پرسی‌هایشان بگویی 
“خوب نیستم . . . 
 


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, توسط Pegah | لينك ثابت |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد

» عناوين آخرين مطالب ارسالي